آری آری ، باز باران با ترانه! باز زخم و اشک و درد و تازیانه آری آری ، تا نگیرد شعله ها در دل زبانه تا نگیرد دامن طفلان محزون را نشانه تا نبیند کودکی لب تشنه اینجا اشک ساقی بر فراز خیمه برگونه ها ،بر مشک ساقی کاش می بارید باران.... کاش می بارید باران....