لینک دوستان

 

 

در پيچ و تاب غيرت خود آب ميشوي

سقاي تشنه ، تشنه ي ناياب ميشوي

غصه نخور كه علقمه هم معرفت نداشت

تنها تويي كه معرفت ناب ميشوي

وقتي علي به شهر رسول خدا در است

حالا تو هم براي اخا باب ميشوي

پشت سر برادر خود راه ميروي

يعني تويي كه سايه ي ارباب ميشوي.... یا ابالفضل

 


برچسب‌ها: شعر درباره حضرت عباس, شعر درباره حضرت ابولفضل, شعر ابولفضل, شعر حضرت عباس
[ جمعه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۴ ] [ 16:19 ] [ [ حــســن ] ]

 

عباس جان . . .

 

«ابولفضل» را پدر کنیه بخشید.

 

برای اینکه می خواست تو پدر همه خوبی ها و برتری ها باشی.

 

«سقا» را هم او لقب داد

 

و در پاسخ به سوال بهت آلود من، اشاره کرد به کربلا...

 

و امروز ...

اینجا ...

و اکنون ....

 

که تو برای آوردن آب به کام گرگان رفته ای.

 

اما ماه بنی هاشم را فقط پدر نگفت،

 

هرکس که روی ماه تو را دید، گفت.

 

 
 

برچسب ها : شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب

 


برچسب‌ها: سایت سید حسن آقا میری, دانلود دردودل با امام زمان, دانلود سخرانی های سید حسن آقا میری, دانلود سخرانی درباره امام زمان
[ سه شنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۲ ] [ 13:52 ] [ [ حــســن ] ]
 


عباس فقط عمو نبودهمه ی هستی بچه ها بود

تجلی تمام آرزوهای دوست داشتنی شان ، عاشق و معشوقشان ،


مرادشان ، مریدشان عمو امن و امان خیمه ها بود ... قوت قلب شان

 

عمو آب بود حجاب بود ، چادر بود ، معجر بود عمو گوشواره ی گوش

 

بچه ها بود ...تجسم همه قهرمان های ابدی و ازلی رویاهای بچه ها بود

 

حتی چهار هزار وحشی تیرانداز هم حریف عمو نشدند ...

 

عمو وقتی جان داد که تیر به مشک نشست

 

اشک مشک که جاری شد ، عمو هم ذره ذره جان داد

 

لب های علی اصغر ، رخسار پژمرده ی رقیه ، نگاه امیدوار سکینه

 

یک به یک به نظرش آمدند و از خجالت آبش کردند ...

 

عباس عمود خیمه ی لشکر ... نه ... عمود خیمه ی وجود حسین بود

 

عباس که افتاد ، حسین شکست ...

 



برچسب ها : شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب

 

 

 


برچسب‌ها: سایت سید حسن آقا میری, دانلود دردودل با امام زمان, دانلود سخرانی های سید حسن آقا میری, دانلود سخرانی درباره امام زمان
[ چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲ ] [ 19:6 ] [ [ حــســن ] ]
 

 

 

افتاد دست راست خدایا زپیکرم
بردامن حسین برسان دست دیگرم

چون دست من لیاقت دامان او نداشت
انداختم براه که بردارد از کرم

بیدست من زدست حسینم گسسته دست
ایدست حق بگیر تو دست برادرم

ایدست راست روبسلامت که تا ابد
این خاطره ودیعه سپارم بخاطرم

آنجا که دست فاطمه در حشر جای تست
برخاک خون فتاده توئی نیست باورم

ایدست چپ زیاری من بر مدار دست
من در هوای آب بشوق تو میپرم

آبیکه آبروی من و اعتبار تست
بر تشنه گان اگر نرسد خاک برسرم

آب فرات نیست بمشگ آبروی اوست
بر پیشگاه آبروی خلق میبرم

نی نی نه آبروی فرات و نه آب اوست
خود آبروی ام بنین است مادرم

مردم بحفظ دیده زهر چیز بگذرند
من بهر آب حاضرم از دیده بگذرم

ای دست دامن تو و دست نیاز من
تا همتت بعرصة پیکار بنگرم

منکه بعمر منتی از کس نبرده ام
اینک به ناز منت ای دست حاضرم

منت به بهر خودپی این مشگ میکشم
نامردم ارهوای سرم برده بر سرم

ترسم توه زدست روی بی تو مشگ را
آخر بدست ناوک دل دوز بسپرم

 

 

 

 

برچسب ها : شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب

 

 


برچسب‌ها: شعر درباره امام زمان, شعر درباره ماه محرم, شعر محرم, شعر زیبا درباره ماه محرم
[ چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲ ] [ 18:42 ] [ [ حــســن ] ]
 

 

به روی نیزه ذکر یا حبیب است

هوا آکنده «أمّن یجیب» است

نه تنها کودکان تو، خدا هم

پس از مرگ غریب تو، غریب است


تو مثل دست خود افتاده بودی

به قدر مهربانی ساده بودی


در آن هنگامه از خود گذشتن

عجب دستی به دریا داده بودی


پریشان یال و بی‏زین و سوارم

غریب کوچه‏ های انتظارم


صدای «العطش آقا» بلند است

به خیمه روی برگشتن ندارم


سر خورشید برنی آشیان زد

علم بر بام قلب عاشقان زد


غروب کربلا رنگ فلق بود

مگر خورشید را سر می‏توان زد


بیا و حاجت ما را روا کن

دو دستت را ستون خیمه‏ ها کن


به دریا می‏روی یادت بماند

لبی با سوز دریا آشنا کن


نمی‏دانم چرا اکبر نیامد

چراغ خانه مادر نیامد


نمی‏دانم چرا بانگ عطش از

گلوی نازک اصغر نیامد؟


نمی‏دانی چه بی‏تابم عموجان!

غمت را برنمی‏تابم عموجان!

هلاک دیدن روی توام من

که گفته تشنه آبم عموجان؟


مدد کن عشق، دریا یار من نیست

فلک در گردش پرگار من نیست


مدد کن دیده از دنیا ببندم

عموی آب بودن کار من نیست


عموی مهربان من کجایی؟

الهی بشکند دست جدایی


بیا با تشنگی‏هامان بسازیم

عموجان، آب یعنی بی‏وفایی


علم از دست و دست از من جدا شد

و مشک آب از دندان رها شد


قیامت را به چشم خویش دیدم

 

دمی که قامت خورشید تا شد

 

 

برچسب ها : شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب -

 

 

 


برچسب‌ها: شعر درباره حضرت عباس, شعر درباره حضرت ابولفضل, شعر ابولفضل, شعر حضرت عباس
[ چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲ ] [ 18:36 ] [ [ حــســن ] ]
 

 

خوش بحال تو که زهرا به تماشای تو گفت

پسرم در ره این عشق چه زیبا شده ای


از خجالت شده ای آب و یا از شمشیر

پس چگونه به چنین قبر کنون جا شده ای ؟


کاش می برد تو را تا به حرم اربابت

مثل تسبیح به هم ریخته ای وا شده ای


گرچه در کوچه نبودی که تلافی بکنی

جای محسن پسر حضرت زهرا شده ای ؟


ناگهان علقمه را عطر خوش یاس گرفت

فاطمه بر سر زانو سر عباس گرفت

 

برچسب ها : شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب -

 


برچسب‌ها: شعر دباره حضرت علی اصغر, شعر درباره علی اکبر, شعر درباره حضرت عباس, شعر درباره حضرت ابولفضل
[ چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲ ] [ 18:29 ] [ [ حــســن ] ]



مادرت آمده بالای سرم گریه کند
به پذیرایی چشمان ترم گریه کند


مادرم ام بنین کرببلا نیست ولی
شکر حق مادر تو هست برم گریه کند


بین بابایم و من وجه شباهت دیده
که غریبانه بر این فرق سرم گریه کند



خواهرم را تو بگو تا که دو چشمش گیرد

گر ببندد سر نیزه سر من گریه کند





برچسب ها : شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب -

 

 

 

 


برچسب‌ها: شعر دباره حضرت علی اصغر, شعر درباره علی اکبر, شعر درباره حضرت عباس, شعر درباره حضرت ابولفضل
[ چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲ ] [ 18:21 ] [ [ حــســن ] ]
 

 

 

خبر پیچید که سقا به هم پیچید
کنار خیمه ها آقا به هم پیچید

قمر افتاد و پشتش آفتاب افتاد
همین جا بود عاشورا به هم پیچید

سرش از سر بلندی بود،بالا بود
عمود آن قدرها زد تا به هم پیچید

نه،این مال زمین افتادن او نیست
دو چشمانش همان بالا به هم پیچید

نمی شد با عبا حتی تکانش داد
زبسکه آن قد و بالا به هم پیچید

تمام اتفاقاتی که انجامید
همه یکجا شد و یکجا به هم پیچید


چو آن ثقل عظیم افتاد روی خاك
تمام خاك آن صحرا به هم پیچید

هزاران چشم خیره ، خیره تر می شد
بساط دختر زهرا به هم پیچید

زخیمه دختری فریاد زد:بابا......
بیا که معجر زنها به هم پیچید!

 

برچسب ها : شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب -

 
 

 


برچسب‌ها: شعر درباره حضرت عباس, شعردرباره حضرت ابولفضل, شعر ابولفضل, شعر عباس
[ چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲ ] [ 18:13 ] [ [ حــســن ] ]

 

علم اگر ازدست علمدار زمین نمی خورد      دگر کسی به زیرتازیانه ها نمی مرد

 

چون کمر بهر طواف عشق بست        درطواف اولش افتاد دست

 

دور دوم درمصاف دلبرش        ازبدن افتاد دست دیگرش

 

علم اگر ازدست علمدار زمین نمی خورد      دگر کسی به زیرتازیانه ها نمی مرد

 

دورسوم خون بجای اشک خورد        تیردشمن آمد وبرمشک خورد

 

دورچهارم داشت عزم ترک سر        کردپیش تیر چشمش را سپر

 

علم اگر ازدست علمدار زمین نمی خورد      دگر کسی به زیرتازیانه ها نمی مرد

 

دورپنجم ازعمود آهنین        گشت سرو قامتش نقش زمین

 

گشت در دور ششم ازتیغ تیز        قطعه قطعه عضو عضوش ریز ریز

 

علم اگر ازدست علمدار زمین نمی خورد      دگر کسی به زیرتازیانه ها نمی مرد

 

شد سراپا چشم زخم پیکرش        دید زهرا را به بالای سرش

 

با زبان حال می گفتش بتول        آفرین عباس من حجت قبول

 

علم اگر ازدست علمدار زمین نمی خورد      دگر کسی به زیرتازیانه ها نمی مرد

 





برچسب ها : شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب - شعر دباره حضرت علی اصغر - شعر درباره علی اکبر - شعر درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت ابولفضل - شعر درباره امام حسین - شعر درباره حضرت زینب -
 

 


برچسب‌ها: شعر درباره حضرت عباس, شعردرباره حضرت ابولفضل, شعر ابولفضل, شعر عباس
[ چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۲ ] [ 2:20 ] [ [ حــســن ] ]

مرگ و مشک و ماه

مشک تشنه

ماه تشنه

خیمه‌گاه تشنه‌تر

ماه از میان نخل‌های شرمگین گذشت. چشم‌های مستِ مرگ

مشک و ماه را به آب دادچشم‌های خویش را به آفتابمرگ

همچنان به مشک خیره مانده بود

تیری از کمان پریدمشک مُرد و

ماه تشنه جان سپرد

خیمه‌گاه، بغض کودکان خویش رابه آسمان سپرد.

مرگ مانده بود و

ماه می‌گذشت

شط

ـ هنوز تا همیشه ـ رو سیاه می‌گذشت





برچسب ها : شعر درباره حضرت عباس - شعردرباره حضرت ابولفضل - شعر ابولفضل - شعر عباس - شعر زیبا درباره حضرت عباس - متح درباره حضرت عباس - زیباترین شعر ها درباره حضرت عباس -
شعر درباره حضرت عباس - شعردرباره حضرت ابولفضل - شعر ابولفضل - شعر عباس - شعر زیبا درباره حضرت عباس - متح درباره حضرت عباس - زیباترین شعر ها درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت عباس - شعردرباره حضرت ابولفضل - شعر ابولفضل - شعر عباس - شعر زیبا درباره حضرت عباس - متح درباره حضرت عباس - زیباترین شعر ها درباره حضرت عباس - شعر درباره حضرت عباس - شعردرباره حضرت ابولفضل - شعر ابولفضل - شعر عباس - شعر زیبا درباره حضرت عباس - متح درباره حضرت عباس - زیباترین شعر ها درباره حضرت عباس -

 


برچسب‌ها: شعر درباره حضرت عباس, شعردرباره حضرت ابولفضل, شعر ابولفضل, شعر عباس
[ سه شنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۲ ] [ 19:4 ] [ [ حــســن ] ]

برچسب‌ها
شعر (54)
خدا (4)
smssss (3)
45 (2)
امکانات وب