|
نام من سرباز کوي عترت است ، دوره آموزشي ام هيئت است . پــادگــانم چــادري شــد وصــله دار ، سر درش عکس علي با ذوالفقار . ارتش حيــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازي پي هر فرصتم . نقش سردوشي من يا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پيراهــن نه رنــگ خاکــي است ، زينب آن را دوخته پس مشکي است . اسـم رمز حمله ام ياس علــي ، افسر مافوقم عباس علي (ع) برچسبها: شعر درباره ماه محرم, شعر زیبا برای ماه محرم, نو حه, همه چیز در باره ماه محرم [ سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۱ ] [ 13:49 ] [ [ حــســن ] ]
عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است .
داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است برچسبها: شعر درباره ماه محرم, شعر زیبا برای ماه محرم, نو حه, همه چیز در باره ماه محرم [ سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۱ ] [ 13:45 ] [ [ حــســن ] ]
قيامت بي حسين غوغا ندارد" شفاعت بي حسين معنا ندارد" حسيني باش كه در محشر نگويند" چرا پرونده ات امضاء ندارد برچسبها: شعر درباره ماه محرم, شعر زیبا برای ماه محرم, نو حه, همه چیز در باره ماه محرم [ سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۱ ] [ 13:44 ] [ [ حــســن ] ]
از پیر غلامی پرسیدن ؟؟؟؟؟ زندگی چند مرحله داره؟؟؟ گفت 2مرحله... پرسیدن چطور؟ گفت: 1- کودکی 2- پیری پرسیدن جــوانــــی چه؟؟ گفت { فــــــــدا ی حــــــــســـــین (علیه السلام)} یاحسین جوانیمان فدای تو باد زندگیمان فدای تو باد ای عشق عالم برچسبها: شعر درباره ماه محرم, شعر زیبا برای ماه محرم, نو حه, همه چیز در باره ماه محرم [ سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۱ ] [ 13:36 ] [ [ حــســن ] ]
بسم رب الحسین {علیه السلام} فرارسیدن ماه خدا {محرم} به ساعت قدس مولی مون مهدی عج و شما شیعیان تسلیت می گم. می گن امام رضا ع و قتی ماه محرم که می رسید دور تا دور خونشونا مشکی پوش می کردن و عزادار جد غریبشون می شدن . من یه شعر بسیار زیبا براتون آماده کردم از سید حمیدرضا برقعی با اشك هاش دفتر خود را نمور كرد در خود تمام مرثيه ها را مرور كرد ذهنش ز روضه هاي مجسم عبور كرد شاعر بساط سينه زدن را كه جور كرد
احساس كرد از همه عالم جدا شده ست در بيت هاش مجلس ماتم به پا شده ست
در اوج روضه خوب دلش را كه غم گرفت وقتي كه ميزو دفتر و خودكار دم گرفت وقتش رسيده بود به دستش قلم گرفت مثل هميشه رخصتي از محتشم گرفت
باز اين چه شورش است كه در جان "واژه" هاست شاعر شكست خورده ي طوفان "واژه" هاست
بي اختيار شد قلمش را رها گذاشت دستي ز غيب قافيه را كربلا گذاشت يك بيت بعد واژه لب تشنه را گذاشت تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس كرد پا به پاش جهان گريه مي كند دارد غروب فرشچيان گريه مي كند
با اين زبان چگونه بگويم چه ها كشيد بر روي خاك وخون بدني را رها كشيد او را چنان فناي خدا، بي ريا كشيد حتي براش جاي كفن؛ بوريا كشيد
در خون كشيد قافيه ها را، حروف را از بس كه گريه كرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه كم آورد و رنگ باخت بالا گرفت كار و سپس آسمان گداخت اين بند را جداي همه روي نيزه ساخت خورشيد سر بريده غروبي نمي شناخت
بر اوج نيزه گرم طلوعي دوباره بود او كهكشان روشن هفده ستاره بود
خون جاي واژه بر لبش آورد و بعد از آن... پيشانيش پر از عرق سرد و بعد از آن... خود را ميان معركه حس كرد و بعد از آن... شاعر بريد و تاب نياورد و بعد از آن...
در خلسه اي عميق خودش بود و هيچ كس شاعر كنار دفترش افتاد از نفس برچسبها: شعر درباره ماه محرم, شعر زیبا برای ماه محرم, نو حه, همه چیز در باره ماه محرم [ سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۱ ] [ 13:28 ] [ [ حــســن ] ]
|
||
| [ طراحي : قالب ساز آنلاین ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] | ||